راهیان نور
این روز ها فکر من فقط فکر شهدا است آخه قراره 10 فروردین با دوستام برم راهیان نور . البته ما هیچ وقت به این سفر جنبه مادی نمیدیم.
آقا مهران همیشه از این بابت ناراحت بود که چرا در رسانه ها وقتی صحبت از این سفر روحانی میشود میگن بازدید از مناطق عملیاتی جنوب؟! آقا مهران از بچگی عاشق جبهه ها بوده اما چون سنش کم بوده نمیتونسته بره. بگذریم این اولین باری نیست که من دارم میرم منطقه تا حالا دو بار با آقا مهران و دوستان رفتبم یک بار هم با خانواده اما اون حالی که با رفقای جلسه به من دست
داده بود،قابل مقایسه با بار اولی که با خانواده رفته بودیم، نبود.این ها همه مقدمه بود تا برسیم به این که چه حس و حالی اون جا حاکمه که هرکسی که میرود عاشق میشه؟! یک داستانی هست که آقا مهران برام تعریف کرده که خود دلیلی بر اصبات این موضوع میباشد شرح داستان بدین ترتیب است:آقا مهران زمان دانشگاه یک دوستی داشت که این آقا ظاهراً با اسلام میونه خوبی نداشت یعنی اصلاً مسلمان نبود من فکر کنم بودایی بود بگذریم. یک بار که آقا مهران میخواست بره منطقه این هم اصرار میکنه که منم با خودت باید ببری؟! آقا مهران هم که اصلاً باورش نمیشد بهش میگه این جا ،جای تو نیست و به درد تو نمیخورد و از این جور حرف ها بالاخره قرار میشه دوتایی برن منطقه.
آقا مهران اونو میبره شلمچه و وقتی که بر میگردند طرف یک حال عجیبی داشت رو میکنه به آقا مهران و بهش میگه این جا که رفتیم کجا بود؟چه خبر بود؟کیا اونجا بودند؟
قضیه از این قراره که این آقا با روش هایی مختلف ذات بسیاری از چیز ها که من و شما قادر به دیدنش نیستیم رو درک میکرد بگذریم. آقا مهران هم بهش توضیح اون منطقه عملیاتی رو بهش میده بعد هم کنجکاو میشه و از او میپرسد چطور مگه چی شده؟ میگه من وقتی رفتم اونجا ، فضایی روحانی و معنوی دیدم که سرشار از بار مثبت بود!تا حالا چنین چیزی رو ندیده بودم؟!.
بله،جبهه های جنوب کارخانه ی آدم سازی بوده و هستند.خوب است هر از چند گاهی
نه به بهانه ی بازدید بلکه برای دوری از فساد و گمراهی شهر تهران سری به اینجا بزنیم. ما باید شهدا را ارج نهیم این ها ره صد ساله را در یک شب پیمودند و به سوی خدای خویش رهسپار شدند ما هم میرویم تا به وسیله ی شهدا از خدای خویش طلب مغفرت و آمرزش کنیم و گرد و غبار جهالت و نادانی را از دل هایمان پاک کنیم.